| ||
السلام بی اختیاری ذهنم در همه مراسمات، مرا به یاد پارک کردن یک پراید! میاندازد توی پس کوچه های قیطریه!!! و بعد از یک مراسم باشکوه! انتظار داغی که توش هــــوف هوف کردن های نوشیدن یک چای گلیظ! به ادم دست می دهد! و ما همچنان بیاد این رفیق شفیق هستیم + نخستین پست، خاطرات مشترک رو هم نوشتیم که آیندگان بدانند، باب این مشترکات فرهنگی نیز باز می باشد. [ شنبه 92/8/18 ] [ 7:14 عصر ] [ مخبت ]
[ نظرات () ]
|
بازدید امروز: 50 بازدید دیروز: 2 کل بازدیدها: 56628 |