سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ

امروز همراه دوستی از در وارد جایی شدیم!
به حاظران! سلام کرد و در حالیکه کفشش خیس بود، نزدیک بود با مخ بره تو شیشه!
 

سلام، به دادِش رسید، دستش تو دست دستگیره مونده بود و ...

+ گفت: سلام اسم خودشه، سلام زمین نمی خوره! 


[ چهارشنبه 91/11/25 ] [ 12:13 صبح ] [ مخبت ] [ نظرات () ]

درباره وبلاگ

میگن وقتی بچه شیشه میشگنه! اگه با مرام باشه میره قلکش رو میشکنه! و میره پیش صاحب شیشه و میگه همه پولم همینه... اونم اگه مثه بچه با مرام باشه... اشک بچه رو پاک میکنه و میگه حالا که خودت رو شکسته منم می بخشمت..... خدایا هم دلمون شکستست... هم قلکمون... اصلن بضاعت ما مزجاته! تازه گم هم شدیم... کسی نیست ما رو پیدا کنه؟! + و اکنون در سال 91 خانوداگی و دوستانه کردیم این وبلاگ رو برای نوشتن از سبک زندگی، یک زندگی به سبک ایرانی اسلامی تجربه ها و حکایت ها و آشپزی ها . .... هر چه به درد یک زندگانی! بکند
آرشیو مطالب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 56724