«تجوید» فقط مخصوص قرائت نیست.فقه؛تجوید عمل است و اخلاق ، صوت و لحن زندگی است و عمر ، سکوی ارائه برنامه هاست.
مگر عمل کم تر از تلاوت و ترتیل است که استاد و مربی لازم نداشته باشد؟چرا تنها در آهنگ و صدا تمرین می کنیم؟
از روزی که حرف زدن ، اصل شد و عمل به حاشیه رفت ، اسم و فعل هم مصلحت دیدند که به حرف تبدیل شونداز آن پس ، کلمات لغت عرب ، عبارت شد از حرف و حرف و حرف!تازه اگر حروف هم صحیح و از مخارج خود ادا می شد ، حرفی نبود و مخاطبین و مستمعین را به اشتباه نمی انداخت.مگر حرفها از کجا بر می آیند ؟
بعضی از حروف از عمق جان بر می آیند و برخی از نوک زبان و بعضی هم بینابین!مخارج بعضی حروف گوش است و برخی دیگر ، چشم.مصدر برخی اعماال هم عقل است و برخی نفس.در ریشه یابی بعضی از حرفها به نفس می رسیم و در بعضی به طمع . باید نفس را کشت و دندان های طمع را کند تا حرف ها درست ادا شود.وقتی حرفی غلط ادا شد ، ضایعات و تبعاتش با اعاده قرائت جبران نمی شود . حروف و کلمات و اعنال هم باید ریشه در جان داشته باشد ، نه فقط در زبان. حروف شفوی کجا و حروف قلبی کجا؟
از قدیم گفته اند : چون سخن از دل بر آید ، لاجرم بر دل نشیند. به علاوه ، مگر تجوید نخوانده اید ؟!گاهی بعضی حرفها را باید رقیق ادا کرد ، طبق قاعده ترقیق. تفخیم هم جای خودش را دارد.جزم تنها روی حرف نیست، گاهی هم در عمل است....
ادامه دارد.....