سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ

دست راستش مجروح شده بود، آمده بود ملاقات آیت ا... خامنهای که آن موقع رئیس جمهور بودندحدود نیم ساعت باهم بودند شب پیش من ماند،تا ساعت یک نیمه شب مرتب این طرف وآن طرف تلفن می زد وکارهایش را دنبال میکرد
در ضمن دستوراتی هم می داد ، دیدم اینطوری نمی شود خوابید، ناچار تو اتاق دیگری بردمش، یک تلفن هم گذاشتم جلویش
تا خود سحر هر وقت بلند می شدم ، بیدار بود و به جا های مختلف زنگ می زد ، آن شب اصلا نخوابید
بعد ها آقا راجع به ملاقات آن روز با شهید محمود کاوه می گفتند:
من به آنهایی که دستشان مجروح است حساسیت دارم، ازش پرسیدم دستت درد می کند و او گفت نه
ایشان می گفتند: اینکه انسان دردش را کتمان کند مستحب است
(خاطره از علی شمقدری)


[ چهارشنبه 89/2/8 ] [ 10:39 صبح ] [ دیده بان ] [ نظرات () ]

درباره وبلاگ

میگن وقتی بچه شیشه میشگنه! اگه با مرام باشه میره قلکش رو میشکنه! و میره پیش صاحب شیشه و میگه همه پولم همینه... اونم اگه مثه بچه با مرام باشه... اشک بچه رو پاک میکنه و میگه حالا که خودت رو شکسته منم می بخشمت..... خدایا هم دلمون شکستست... هم قلکمون... اصلن بضاعت ما مزجاته! تازه گم هم شدیم... کسی نیست ما رو پیدا کنه؟! + و اکنون در سال 91 خانوداگی و دوستانه کردیم این وبلاگ رو برای نوشتن از سبک زندگی، یک زندگی به سبک ایرانی اسلامی تجربه ها و حکایت ها و آشپزی ها . .... هر چه به درد یک زندگانی! بکند
آرشیو مطالب


بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 56653